من به درستی درک می کنم، خالکوبی در پشت یک زن بی تنه، آن را به حوصله او را در مقعد توسعه یافته به سرخ کردن؟
تقدیر| 18 چند روز قبل
جیزه زیزا بزرگ
مهمان| 11 چند روز قبل
هنگامی که فالوس سیاه بزرگ وارد بیدمشک او می شود، جوجه سفید از آنچه اتفاق می افتد احساس سرخوشی می کند. نظر او در مورد خودش به آسمان بلند می شود. گرفتن یک سیاهپوست بزرگ که بالای سر او قرار بگیرد دلیلی است برای افتخار در مقابل دوست دخترش!
خدای جنس| 56 چند روز قبل
وقتی نوک سینه هایش را دیدم که از حلقه ها بیرون زده بود، فهمیدم که او یک عوضی است. و او مرا ناامید نکرد. او یک دختر شاغل است، حتی احمقش چشمک می زند. انگار داشتم توی احمقش کم می کردم.
من به درستی درک می کنم، خالکوبی در پشت یک زن بی تنه، آن را به حوصله او را در مقعد توسعه یافته به سرخ کردن؟
جیزه زیزا بزرگ
هنگامی که فالوس سیاه بزرگ وارد بیدمشک او می شود، جوجه سفید از آنچه اتفاق می افتد احساس سرخوشی می کند. نظر او در مورد خودش به آسمان بلند می شود. گرفتن یک سیاهپوست بزرگ که بالای سر او قرار بگیرد دلیلی است برای افتخار در مقابل دوست دخترش!
وقتی نوک سینه هایش را دیدم که از حلقه ها بیرون زده بود، فهمیدم که او یک عوضی است. و او مرا ناامید نکرد. او یک دختر شاغل است، حتی احمقش چشمک می زند. انگار داشتم توی احمقش کم می کردم.
♪ من دوست دارم لعنت به من ♪